شاپور بختیار فرزند محمد رضا (سردار فاتح بختیاری) و ناز بیگم در سال 1294 شمسی در منطقه چهارمحال و بختیاری به دنیا آمد. او نوۀ صمصام السلطنه بود که در سالهای پس از مشروطه دو بار به نخست وزیری رسید. تحصیلات ابتدایی اش را در شهرکرد و نیمی از تحصیلات متوسطه را در اصفهان گذراند. و دوران دبیرستان را در مدرسه فرانسوی بیروت با اخذ دیپلم ریاضی به پایان رساند.1

 

سال 1313 برای کسب تحصیلات عالی رهسپار فرانسه شد اما به دلیل اطلاع از اعدام چهار تن از اعضای خانواده اش در نتیجۀ اختلاف میان رضا شاه و عشایر، مجبور شد به ایران بازگردد و بعد از گذشت دو سال، مجدداً به فرانسه مراجعت کرد و با دریافت دکترای حقوق بین الملل از دانشگاه سوربن راهی وطن شد و به استخدام وزارت کار و تبلیغات درآمد. در زمان نخست وزیری دکتر مصدق معاونت وزارت کار را به عهده داشت و تا زمان وقوع کودتای 28 مرداد 1332 در همان سمت انجام وظیفه نمود. بعد از کودتا به همراه چند تن از پیروان مصدق از جمله مهندس بازرگان در تشکیل کمیته‌ای سری با نام نهضت مقاومت ملی همکاری داشت.2

 

بختیار در جریان محاکمه مصدق در سال 1333 به اتهام اخلال گری و توهین به مقام سلطنت بازداشت و به سه سال زندان تأدیبی محکوم گردید. اما پس از دو سال مورد عفو قرار گرفت و پس از آزادی از کارهای دولتی کناره گرفت و به عنوان عضو جبهه ملی به فعالیتهای مخفی پرداخت. در سال 1341 به دلیل مخالفت جبهه ملی با رفراندوم ششم بهمن به همراه عده‌ای دیگر از اعضای جبهه ملی دستگیر و تا شهریور 1342 در زندان به سر برد.

 

چهارده سال بعد همزمان با تشدید مبارزات ضد استعماری و اوج گیری حرکتهای انقلابی مردم علیه حکومت شاه، که فعالین سیاسی فرصتی برای طرح دیدگاههای خود به دست آوردند، بختیار و تنی چند از رجال سیاسی طی نامه سرگشاده‌ای به شاه با انتقاد از وضعیت نابسامان سیاسی ـ اجتماعی و اقتصادی کشور، خواهان انجام اصلاحات اساسی در حکومت شدند.

 

به دنبال ناکامی رژیم شاه در برنامه مهار انقلاب اسلامی که با تغییر سیاستها و کابینه‌ها همراه بود، رژیم با پیروی از خط مشی حاکمان ایالات متحده آمریکا توجه خود را به استفاده از شخصیتهای ملی و غیر انقلابی معطوف ساخت. اغلب این افراد با توجه به اوضاع بحرانی کشور در به دست گرفتن زمام امور، واقع بینانه برخورد نموده به درخواست رژیم پاسخ منفی دادند. در این میان شاپور بختیار نخست وزیری را پذیرفت. او آخرین امید شاه و دستگاه حکومتی آمریکا برای نجات سلطنت پهلوی بود. بعد از سقوط دولت ازهاری در موقعیتی که انقلاب به روزهای اوج و پیروزی خود نزدیک می‌شد بختیار پیشنهاد شاه برای احراز مقام نخست وزیری را طی شرایطی پذیرفت و علی رغم طرد شدن از سوی جبهه ملی کابینه خود را در روز شانزدهم دی ماه 1357 به شاه معرفی کرد.3

 

بختیار در نخستین روزهای زمامداری، دیدگاههای خود را درباره دولت و برنامه‌های آینده‌اش طی یک سخنرانی اعلام نمود تا شاید بتواند آرامشی در کشور ایجاد نماید. پس از قطعی شدن نخست وزیری بختیار امام خمینی (ره) واکنش صریح و قاطعی از خود نشان دادند و دولت او و مجلسین را غیر قانونی خواندند.

 

بختیار روز 21 دی ماه 1357 در مجلس شورای ملی حضور یافت و ضمن معرفی وزیران خود رئوس برنامه دولت را به اطلاع نمایندگان رساند.4

 

انحلال ساواک، محاکمه سریع غارتگران، آزادی کلیه زندانیان سیاسی و لغو تدریجی حکومت نظامی برخی از رئوس برنامه‌های فوری دولت در سیاست داخلی بود. طبق قول و قرار شاه و بختیار مادام که مجلسین به دولت بختیار رأی اعتماد نداده‌اند شاه تهران را ترک نگوید.

 

سرانجام روز 26 دی ماه 1357 شاه با چشمانی گریان کشور را ترک کرد. صرفنظر از خوش بینیهای سیاسی بختیار برای تداوم حکومتش، خروج شاه یک رخداد مهم در فرآیند انقلاب اسلامی بود و طلیعه بهار آزادی شمرده می‌شد.

 

همزمان با خروج شاه از ایران امام خمینی (ره) طی یک سخنرانی در نوفل لوشاتو متذکر شدند که آمریکا سقوط شاه را قطعی تلقی می‌کند و اینک راه تازه‌ای در پیش گرفته و به جای شاه از دولت بختیار پشتیبانی می‌کند تا رژیم او را حفظ و مردم را آرام نماید.

 

امام خمینی (ره) از مردم خواست تا با تظاهرات و ابراز نارضایتی علیه دولت بختیار به پا خیزند تا موجبات سقوط دولت او را فراهم آورند. مخالفت امام (ره) با حکومت بختیار موج جدیدی از مبارزات مردم را به دنبال داشت. شدت اعتراضات به حدی بود که کارکنان وزارتخانه‌ها از پذیرفتن وزرای جدید خودداری نمودند و عملآً از اعضای کابینه سلب اعتماد و اختیار شد.

 

در این میان تلاشهای بختیار برای ملاقات با امام (ره) و جلب موافقت ایشان با ابقای دولت خود تا انجام رفراندوم درباره نظام سیاسی آینده مملکت نتیجه‌ای نبخشید. شرط امام (ره) برای پذیرفتن بختیار استعفای او بود.

 

حساس ترین مسئله‌ای که بختیار پس از خروج شاه از ایران با آن رو به رو شد راهپیمایی روز اربعین 29 دی ماه 1357 بود که مردم با تظاهرات میلیونی ضمن مخالفت با دولت بختیار و غیر قانونی دانستن آن خواهان تشکیل جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) شدند.

 

فردای آن روز امام (ره) طی پیامی اعلام نمودند که به زودی به کشور باز می‌گردند. در این میان بختیار با بستن فرودگاه مهرآباد تهران بر روی پروازهای خارجی در صدد برآمد تا از مراجعت امام (ره) به ایران جلوگیری کند. ولی این تدبیر نابخردانه بر نا آرامی کشور افزود و او در همان روز اعلام کرد: «آیت الله خمینی هر وقت اراده نمایند می‌توانند به وطن بازگردند».

 

امام خمینی (ره) در روز 12 بهمن 1357 در میان استقبال عظیم مردم وارد تهران شدند و طی مصاحبه‌ای مطبوعاتی در مدرسه شماره دو علوی اعلام نمودند که دولت بختیار باید کنار برود و دولت موقت تعیین شود. شاپور بختیار در پاسخ به اظهارات امام (ره) اعلام کرد حاضر به همکاری با طرفداران ایشان می‌باشد ولی اجازه تشکیل دولت موقت را نمی‌دهد.

 

شورای انقلاب پس از بحث و گفت و گو مهندس مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر دولت موقت به امام (ره) پیشنهاد نمود. با اعلام تعیین دولت موقت واکنش بختیار شدیدتر شد و بلافاصله اظهار کرد که در ایران تنها یک حکومت وجود خواهد داشت و امام (ره) در پاسخ، ضمن تأیید گفته وی اضافه نمودند آن دولتی که قانونی است باید بماند.

 

21 بهمن ماه سال 1357 روز نبرد همه جانبه مردم با قوای دولتی بود و در روز 22 بهمن با اعلام بیطرفی ارتش از سوی شورای فرماندهی نیروهای مسلح دولت 37 روزه بختیار سقوط کرد و عمر رژیم شاهنشاهی به پایان رسید. بختیار پس از فرار از کاخ نخست وزیری حدود شش ماه در خانه یکی از آشنایان خود مخفی شد و سپس با گذرنامه جعلی و تغییر قیافه از ایران خارج شد و به اروپا گریخت.5 و سرانجام سال 1370 در ویلای مسکونی‌اش در حومه پاریس به قتل رسید.

__________________________

 

1. شاپور بختیار، یکرنگی، ترجمه مهشید امیرشاهی، پاریس: بی نا، 1361، ص 11 ـ 19.

2. مهدی بازرگان، خاطرات بازرگان، شصت سال خدمت و مقاومت، ج1، تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1375، ص 306 ـ 307.

3. احمد عبدالله پور، نخست وزیران ایران، [تهران]: علمی، 1369، ص 307 ـ 308.

4. مسعود بهنود، دولتهای ایران از اسفند 1299 تا بهمن 1357 از سید ضیاء تا بختیار، تهران: جاویدان، 1369، ص 864.

5. شاپور بختیار، ص 235 ـ 244.

دسته ها : رجال درباری
پنج شنبه بیست و ششم 10 1387
مام خمینی امروز به مناسبت فرارسیدن اربعین امام حسین(ع) از مردم ایران خواستند که در این روز راهپیمایی و تظاهرات را یک وظیفه شرعی و ملی بدانند و با این حرکت، نظام شاهنشاهی را دفن کنند و پشتیبانی خود را از جمهوری اسلامی اعلام دارند. امام در این پیام به موضوعاتی چون به سرقت رفتن گندم از سیلوها توسط مأمورین دولت، هوشیاری نظامیان در برابر نابودی تجهیزات نظامی مهم توسط آمریکاییان، توصیه به کشاورزان در کاشت گندم دیم، رسیدگی بانکها به کشاورزان، هشدار به بانکهای خارجی در تحویل دادن اموال نامشروع خاندان پهلوی به آنان، احتراز وکلای مجلس از رفتن به این مکان، ادامه تظاهرات در دانشگاهها پس از بازگشایی آنها، کناره‌گیری اعضاء شورای سلطنت و معرفی اعضای شورای انقلاب اسلامی اشاره کردند. (صحیفه امام، ج 5، صص 447 تا 479)
امروز ارتشبد قره‌باغی رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران گفت و گوی مطبوعاتی داشت. وی در این مصاحبه گفت که اطمینان می‌دهم ارتش کودتا نخواهد کرد و تصویر دیگری از ارتش که خلاف قرائت رسمی شاه و دیگر دولتمردان بود ارائه داد و گفت که نظامیان برادران و بستگان ملت هستند و وظیفه ارتش دفع از ملت در برابر دشمنان داخلی و خارجی است. (آیندگان، ش 3265، ص 1 و 2) با وجود این اقدام به کودتا همچنان در دستور کار دولتمردان آمریکا بود. در مکالمات به جای مانده از ژنرال هایزر با مقامات آمریکایی آمده است که فرماندهان نظامی روی این نقشه کار می‌کنند.
شاپور بختیار امروز از مجلس سنا رأی اعتماد گرفت. از 41 سناتور حاضر 38 نفر رأی موافق، یک نفر رأی مخالف و دو نفر دیگر رأی ممتنع دادند.
امروز یکی از افسران عالی‌رتبه مستشاری آمریکا در منطقه شمیران به طرز مرموزی کشته شد. وی سرهنگ «آرتور. دبلیو. هاین» نام داشت و رئیس ستاد بزرگ مستشاری ارتش آمریکا در ایران بود.
به نقل از:
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک
مرکز بررسی اسناد تاریخی، کتاب بیست و چهارم
چهارشنبه بیست و پنجم 10 1387

آسیای مرکزی

استاد جمعه علی خان (معاون وقت وزیر فرهنگ قرقیزستان) می‏گوید: «شناخت اولیه ما از انقلاب، بسیار ناچیز بود... ما همین اندازه می‏دانستیم که امام خمینی رحمه‏الله ، شخصیتی سازش‏ناپذیر است که سال‏ها در تبعید زندگی کرده و به چیزی جز پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس حکومت اسلامی رضایت نمی‏دهد».

مقامات کشورهای تازه استقلال یافته، اعتراف کرده‏اند که با پیام امام خمینی رحمه‏الله به گورباچف، به عمق شخصیت ایشان پی برده و دانسته‏اند امام خمینی رحمه‏الله شخصیتی سیاسی در ردیف دیگر رهبران کشورها نیست. آنها پیام امام را مهم‏ترین و رساترین صدای انقلاب ایران در میان ملت‏های خود می‏دانند.

جنوب شرقی آسیا

احیای اسلام و تأثیر انقلاب در آسیای جنوب شرقی، به شیوه‏های گوناگونی به ویژه در مالزی و اندونزی تجلّی یافته است. از نشانه‏های آشکار این امر، حجاب بسیاری از زنان، توجه هر چه بیشتر مردم به نماز، روزه و دیگر عبادات، برنامه‏های مذهبیِ بیشتر در تلویزیون، استناد به اسلام در سخنرانی‏های سیاست‏مداران و مشارکت بیشتر در سازمان‏های اسلامی بین‏المللی است. نظر عمومی بر این است که انقلاب ایران، تأثیر مهمی بر عناصر آشنا به مذهب در این کشورها داشته است و مسلمانان بیش از پیش هویت خود را شناخته‏اند.

لبنان و فلسطین

حرکت‏های اسلامی در لبنان کاملاً با انقلاب اسلامی ایران در ارتباط هستند. یکی از اساتید دانشگاه لبنان می‏گوید: «در دنیای امروز، هر انسانی باید کسی را بیابد که از طرف او حمایت شود. در این ایام، ترکیه با گرایش به غرب، اسلام را رها کرد و کسی نبود که مسلمانان را حمایت کند. آمریکا و فرانسه و غرب نیز مسیحیان را حمایت می‏کنند. در این برهه می‏بایست کسی اسلام و مسلمین را حمایت می‏کرد. انقلاب اسلامی پیروز شد و مسلمانان لبنان و تمام مظلومان جهان را مورد حمایت خود قرار داد».

غرب و آمریکا

تحلیلگران و صاحب‏نظران معتقدند که با آغاز عصر امام خمینی رحمه‏الله ، دین و دین‏داری در همه جهان گسترش یافته و زنده شده است. از این رو، کلیساها جان تازه‏ای گرفتند و حتی مذهبی بودن در اروپا با ارزش تلقی شد. خلاصه اینکه عصر امام خمینی رحمه‏الله ، عصر احیای دین و معنویت در جهان معاصر به شمار می‏آید.

یکی از اندیشمندان اسلامی در این‏باره گفته است: «مهم‏ترین دستاورد حرکت امام خمینی، احیای دین و دین‏گرایی در جهان معاصر بود؛ به گونه‏ای که به برکت این حرکت، نه تنها پیروان دین اسلام، بلکه پیروان دیگر ادیان، از جمله مسیحیت نیز حیاتی دوباره یافته و در نتیجه دین و دین‏گرایی در سایر ملل نیز افزایش یافت».

انقلاب اسلامی ایران بر حرکت‏های اسلامی معاصر، تأثیر فراوانی گذاشته است که از آن جمله می‏توان به بازتاب سیاسی و فرهنگی آن اشاره کرد.

الف) بازتاب سیاسی

یکی از مهم‏ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران، تجدید حیات اسلام در جهان است. به بیان دیگر، عمر دوره‏ای که اعتماد به نفس در میان مسلمانان از بین رفته و خواهان هضم شدن در هویت جهانی بودند، به پایان رسید و انقلاب اسلامی آن اعتماد به نفسی که روزگاری پشتوانه تمدن بزرگ اسلامی بود، احیا و بارور کرد.

این تجدید حیات اسلام، آثار مختلفی را برای جنبش‏های اسلامی به ارمغان آورد. یکی از این آثار، انتخاب اسلام به عنوان بهترین و کامل‏ترین شیوه مبارزه است. چنین رویکردی، به معنای کنار گذاشتن اندیشه‏های غیرمذهبی است که همگی در نجات ملت‏های اسلامی از چنگال استبداد داخلی و خارجی ناتوان ظاهر شدند.

ب) بازتاب فرهنگی

انقلاب اسلامی ایران، ارزش‏های فرهنگی جدیدی را در مبارزه سیاسی جنبش‏های اسلامی مطرح کرد. یکی از این ارزش‏ها، گرایش به جهاد است. جنبش‏های اسلامی پس از انقلاب اسلامی ایران، جهاد، شهادت و ایثار را به عنوان اصول اساسی پذیرفته‏اند.

مردمی بودن که یکی از ویژگی‏های انقلاب اسلامی ایران است، در جنبش‏های سیاسی اسلامی راه یافته است. این جنبش‏ها دریافته‏اند که اسلام، توانایی بسیج توده‏های مردم را دارد.

تقلید شعارهای انقلاب اسلامی ایران از سوی جنبشگران مسلمان، شکل دیگر تأثیر انقلاب اسلامی ایران است. برای مثال شعار مردم مصر «لا شرقیه و لا غربیه»، مردم کشمیر «الله اکبر» و «خمینی رهبر»، شعار مردم فلسطین «لا اله الا اللّه‏»، «اللّه‏ اکبر» و «پیروزی از آنِ اسلام است» می‏باشد.

از دیگر مظاهر انقلاب اسلامی ایران که در پیروان جنبش‏های سیاسی اسلامی معاصر دیده می‏شود، حجاب است. با پیروزی انقلاب اسلامی، گرایش به حجاب در نقاط مختلف جهان افزایش یافت.

تظاهرات به سبک ایران نیز یکی دیگر از آثار فرهنگی انقلاب اسلامی ایران بر حرکت‏های اسلامی و سیاسی معاصر به شمار می‏آید.

جهان‏شمولی

پدیده‏های سیاسی و اجتماعی بزرگ هر جامعه، همچون انقلاب‏های مطرح در تاریخ بشر، بر تحولات فکری، سیاسی و اجتماعی در خارج از مرزهای خود اثر می‏گذارند. انقلاب اسلامی ایران نیز از این قاعده بیرون نبوده است؛ به ویژه آنکه با رویکرد عقیدتی خود، از توانمندی تأثیرگذاری به گستره جغرافیایی جهان اسلام برخوردار بود. ویژگی اصلی انقلاب اسلامی، تبلیغ اسلام و اصول اساسی آن است. جهانی بودن انقلاب در گسترش فرهنگ اسلامی و افزایش اقتدار اسلامی جلوه‏گر می‏شود. گسترش انقلاب اسلامی نه تنها حرکتی انقلابی، بلکه وظیفه‏ای دینی به شمار می‏آمد. به همین دلیل در اصل 154 قانون اساسی آمده است: «جمهوری اسلامی ایران، سعادت انسان‏ها در کل جامعه بشری را آرمان خود می‏داند و استقلال، آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می‏شناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت‏های دیگر، از مبارزه حق‏طلبانه مستضعفان در برابر مستکبران در هر نقطه از جهان حمایت می‏کند».

 

انقلاب اثرگذار

انقلاب اسلامی ایران بر جنبش‏های سیاسی ـ اسلامیِ معاصر تأثیر گذاشت؛ زیرا موارد مشترک فراوانی بین انقلاب اسلامی ایران و این جنبش دیده می‏شود که این تأثیر را فراهم آورد. این زمینه‏ها که از آنها به عنوان عامل همگرایی یا عناصر همسویی و همرنگی نیز می‏توان یاد کرد، عبارت است از عقیده مشترک، دشمن مشترک، هدف مشترک، وحدت‏طلبی و مردم‏گرایی.

عقیده مشترک

انقلاب اسلامی ایران، همانند هر جنبش اسلامی دیگر، به یگانگی خدا و رسالت پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم معتقد است، کعبه را قبله آرزوهای معنوی خود می‏داند، قرآن را کلام خداوند و منجی بشر گمراه می‏پندارد، و به دنیای پس از مرگ و صلح و برادری و برابری ایمان دارد؛ همان گونه که امام خمینی رحمه‏الله فرمود: «در کلمه توحید که مشترک بین همه است، در مصالح اسلامی که مشترک بین همه است، با هم توحیدِ کلمه کنید».

دشمن مشترک

انقلاب اسلامی و جنبش‏های اسلامی، دشمن مشترکی دارند. این دشمن مشترک که همان استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و اسرائیل است، همانند کفار قریش، مغولان وحشی، استعمارگران اروپایی و صرب‏های نژاد پرست و...، کیان اسلام را تهدید می‏کند. در مقابل، انقلاب اسلامی با طرح شعار «نه شرقی نه غربی» عَلَم مبارزه بر ضد دشمن مشترک جهان اسلام را به دوش گرفته است.

هدف مشترک

هدف انقلاب اسلامی ایران و جنبش‏های اسلامی معاصر، برچیده شدن فساد، اجرای قوانین اسلام، استقرار حکومت اسلامی در جامعه مسلمانان، و به اهتزاز درآوردن پرچم لا اله الا الله در سراسر جهان با تکیه بر قدرت الهی و توده‏های مردم است. البته برخی از جنبش‏های سیاسی معاصر، فقط عمل به احکام اسلام را در کشورهای خود می‏خواهند و برخی نیز خواستار تشکیل حکومتی مستقل، بدون تأکید بر شکل اسلامی حکومت هستند.

بنابراین می‏توان گفت که جنبش‏های اسلامی معاصر، حیات خود را مدیون انقلاب اسلامی هستند؛ زیرا انقلاب اسلامی به اسلام و مسلمانان حیاتی تازه بخشید، آنان را از عزلت و حقارت نجات داد و اسلام را به عنوان تنها راه‏حل برای زندگی سیاسی مسلمانان مطرح ساخت.

وحدت‏طلبی و مردم‏گرایی

تکیه و تأکید انقلاب اسلامی و رهبری آن بر لزوم وحدت همه قشرها و همه مذهب‏های اسلامی در نیل به پیروزی در صحنه داخلی و خارجی، زمینه گرایش جنبش‏های اسلامی معاصر به سوی انقلاب اسلامی است؛ زیرا انقلاب اسلامی با الگو قرار دادن اسلام ناب محمدی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، هیچ تفاوتی بین مسلمانان سیاه و سفید، و غربی و شرقی قائل نیست و بر جنبه‏های اختلاف برانگیز در بین مسلمانان پافشاری نمی‏کند؛ بلکه با برگزاری هفته وحدت، برپایی روز قدس، صدور فتوای امام خمینی رحمه‏الله علیه سلمان رشدی و...، در راه اتحاد مسلمانان گام برداشته است. به همین دلیل، انواع گروه‏های غیرشیعی و حتی جنبش‏های آزادی‏بخش غیراسلامی، انقلاب اسلامی ایران را الگوی خود قرار داده‏اند. مردمگرایی انقلاب اسلامی نیز، عاملی در گسترش انقلاب و پذیرش آن از سوی ملت‏های مسلمان بوده است.

 

پدیدآورنده:طیبه چراغی

بزرگ‏ترین تحول قرن بیستم

با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، بزرگ‏ترین تحول جهانی قرن بیستم به وقوع پیوست. بنیان گذار این انقلاب با قیام خود، غرور ملت‏های مستضعفی را که سالیانی مدید مورد ظلم قرار گرفته بودند، به آنان باز گرداند. او نه تنها سرنوشت کشورش را تغییر داد، بلکه میلیون‏ها انسان گم‏گشته در برهوت جاهلیت عصر مدرن را به بازگشتی دوباره به معنویت و یکتاپرستی فراخواند.

پیروزی انقلاب اسلامی، چه در داخل و چه در خارج از کشور، ناظران را با پدیده‏ای تازه در صحنه سیاسی جهان روبه‏رو ساخت. این پدیده بنا به ماهیت، اهداف و سرنوشت خود، در هیچ‏یک از معیارهای سیاسی جهان نمی‏گنجد.

انقلاب آزادی‏بخش

از آنجا که انقلاب‏های آزادی‏بخش ملی، بر ضد سلطه امپریالیستی شکل می‏گیرد و رژیم شاه در ایران نیز در طول انقلاب به عنوان رژیم دست نشانده امپریالیسم آمریکا بود، برخی آن را به عنوان حرکتی ضدامپریالیستی و در گروه انقلاب‏های آزادی‏بخش ملی قرار می‏دهند. اما با وجود جنبه ضدامپریالیستی انقلاب و نیز وابستگی رژیم پهلوی از کودتای 28 مرداد 1332 به حمایت‏ها و کمک‏های مستقیم آمریکا، از آنجا که اصطلاح «انقلاب آزادی‏بخش» به جنبش‏هایی گفته می‏شود که بر ضد سلطه مستقیم خارجی شکل می‏گیرد، کاربرد آن در مورد انقلاب ایران چندان راهگشا نیست.

انقلاب اجتماعی

اصطلاح انقلاب اجتماعی، درباره انقلاب‏هایی به کار می‏رود که بر اثر آنها تحولات ساختاری اقتصادی ـ اجتماعی چشم‏گیری شکل می‏گیرد. برخی چون اِسکاچْپول که تحولات اجتماعیِ ناشی از انقلاب‏ها را به شکل وسیع‏تر تعریف می‏کنند، بر آن‏اند که انقلاب ایران، انقلابی اجتماعی است؛ زیرا با دگرگونی‏های ساختاری و ارزشیِ وسیعی همراه بوده است.

انقلاب اسلامی و همگانی

از آنجا که انقلاب ایران به روشنی بر جنبش سراسری و چند طبقه‏ای متکی بود، بسیاری از تحلیلگرانِ انقلاب، آن را انقلابی مردمی یا مردمگرا می‏دانند. تردیدی نیست که انقلاب ایران از نظر نوع ائتلاف قشرهای مختلف اجتماعی در آن، پدیده‏ای کم‏نظیر به شمار می‏آید و به همین دلیل «انقلاب مردمی» قلمداد کردنِ آن جایز به نظر می‏رسد. البته انقلاب ایران بیشتر از هر عنوانی با نام «انقلاب اسلامی» مطرح شده است. به نظر می‏رسد که با توجه به گفتمان حاکم بر انقلاب ایران، رهبری انقلاب و همچنین شکل دولت و روابط اجتماعی بعد از آن، جا دارد که انقلاب ایران به عنوان انقلاب اسلامی مطرح شود.

 

دسته ها : انقلاب شناسی
سه شنبه بیست و چهارم 10 1387
X